سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام

شاعر : مصطفی نصیری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل

امـان نـداده امـان نـامـه‌هـای دشـمن را            کـه آب کــرده درون نــیــام، آهــن را

نخواست جنگ کند آنچنان که میلش بود            که او نخواست در این راه، صحبت من را


به غم دچار شود هرکه عشق را فهمید            به شب دچار شود هرکه روز روشن را

تو کیستی که چنین عـاشقـانه بخـشیدی            به دست دستۀ پروانه، دشت سوسن را

نگو دو دست پُر از آب کرد و ریخت به خاک            که لحظه‌ای نکـند فکـر آب خوردن را

رها نکـرد عـلم را، رها نخـواهـد کرد            غـیور کی بدهـد دست غـیر، میهـن را

به دشت هر خبری هست دور خیمه توست            مرو که می‌بری از خیمه گاه، مأمن را

مرو که گلۀ گرگ است رو به روی حرم            گمان مکـن که بفـهـمند حـرمت زن را

امید داد به طفلان که باز خواهم گشت            به حالـتی که نـبـیـنـند، بست جوشن را

رفـیق نیـمـۀ راه است، دسـت نیـم شده            روا نـبـود که تـنـهـا گـذارد ایـن تن را

به دست‌هات بگو تن قفس برای من است            به بـاد می‌دهـم اصـلا وبـال گـردن را

و ریخت آبروی آب، قطره قطره به خاک            گـرفت آتـش رعـدی امـان خـرمـن را

به سر بیافت، که آغوش فاطمه باز است            اگر چه دسـت نـداری، بگـیر دامن را

نقد و بررسی